مدتهاست که سردرد امانم را بریده.....آنقدر که میاندیشم چه شد؟چطور؟وکدامین دست تو را
از من جدا کرد...
صدای محبتی جدید در دلم میاد اما دست دلم را بسته ام
تا دیگر دست از پا خطا نکند....
بیاد روز هایی که نبودی هر روز یک خط بر دیوار کشیدم...
حال دیوار اتاقم پر از خط های چشم انتظاری شده اما هنوز هم
از تو خبری نیست......
یادته یه روز بهت گفتم دوست دارم میمونم تا ابد من باهات...یادمه گرفتی دستامو آروم تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه باهات!!!!
تنهایی را دوست دارم زیرا در ان دروغی نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست...
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم...
تنهایی را دوست دارم زیرا دلهای شکسته تنهایند...